• وبلاگ : نور غدير
  • يادداشت : اتاق قرآن ، سنت و عقل
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام
    خيلي بي انصافي!!!!
    با عرض پوزش بايد بگم داستان گفتنت هم مثل بقيه حرفات دوزار نمي ارزه
    هرچند تاکنون هيچ نتيجه اي از بحث فکري با شما نگرفتم و شايد اصلا سالبه به انتفاع موضوع باشه اين بحث فکري ما!!!
    يه بار ديگه توضيح مي دم بلکه افاقه کنه
    در اين به ظاهر داستان شما فقط روي نکات منفي تکيه و اصرار شده
    و شبيه داستان هاي مرسوم و قديمي حسني است که من اصلا با آنها موافق نيستم و داستان من اساسا با آنها متفاوت است.
    متاسفانه از سر و کول حرف هاي شما عجله و سطحي نگري مي باره.
    بازم از شما خواهش مي کنم که کمي بيشتر و عميق تر فکر کنيد.
    پاسخ

    واي واي واي من داستاني نوشتم تا سيري کوتاه از قديم تا جديد را در بر بگيرد و در پايان قصه هم غلبه با صفات حميده است و روند خود داستان هم مثبت است چراکه مي فهماند با تلاش و اراده انسان تنبل مي تواند به قله ها برسد./// حالا شما بجاي حسني به اروپا مي رود بنويس «عليه به اروپا مي رود » يا «مرتضاي به اروپا مي رود» يا ... خوبه ؟!/// ولي شما نمي پسنديد و علت آن هم اين است که شهيد مطهري را دوست داريد و اين نحو قصه ها را بي ادبي به شهيد مي دانيد