شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ *يک تير و چند نشان* . يا ارحم الراحمين به حق رحمة للعالمين و به حق مولا اميرالمومنين امام علي عليه السلام و همسرش فاطمه زهرا سلام الله عليها و فرزندان معصومشان عليهم السلام... *اجازه بده براي حسينت اشک بريزيم* .

ممنون از اظهر من الشمس و سيدمحمدرضا فخري...
در اين ماه رمضان اگر حداقل روزي يک بار براي ارباب بي کفن گريه نکنيم ماه رمضانمان را خراب کرده ايم
ممنون آقاي نجفي از قيدار...
*اين مطلب را گذاشتم تا کمي گريه کنم و شما را هم بگريانم *... اول بخوانيد و بعد اشک براي حسين بريزيد و بعد بازنشر و ووو مهم نيست
ممنون الهه ي سکوت...
تشکر از همه کساني که با حسين و اشک بر ارباب زنده اند...
تشکر از فيد:(
التماس دعا...
غريب مادر حسين... يا علي مدد ... بزرگواري فرموديد.
*يا اباعبدالله الحسين*
السلام عليک يا ابا عبد الله الحسين...
إن شاء الله هر چه زودتر قسمت همه شود ... يا حسين
كاسل
ياحسين ع @};-
با چشم گريان مي نويسم يا حسين ... يا حسين ...ياحسين
دوباره مرغ روحم هواي کربلا کرد ...
التماس دعا.. من کربلا ميخوام.. دعام کنيد
ميبينم اينجا بعضيها گل نثار مطلب مي کنند ... اما اي کاش بوديد کربلا ارباب من و شما را تير باران ، سنگ باران ، نيزه باران و... يا حسين ...ياحسين...ياحسين
يا اباعبدالله...
سلام. با اجازه ي صاحب فيد مطلبي به ذهنم رسيد عرض کنم: عزاداري اولين و شايد ساده ترين سودش همين است که از مجلس عزاي آقا (ع) که بيرون مي آيي، حس مي کني که سبک شدي...يعني روح انسان رهايي از بند تعلقات مادي دنيا را حس و تجربه مي کند.
و اين احساس که آدمي مي چشد باعث مي شود که بخواهد بيشتر و مداوم تر اين لذت معنوي را کسب کند و همين هاست که به عمل به دستورات آقا(ع) روي خواهد آورد... و اين همان تاثير روضه هاي حسينيه هاست.
با تشکر از همه بزرگواران مخصوصا جنابان - D-: با مرام - و - پر واز بانو -... اگر لازم ميدانيد سوال و جواب ادامه پيدا کند مانعي ندارد ... استفاده مي کنيم.
در هر صورت ببخشيد، به عقل ناقص بنده همين قدر مي رسيد. باقي جواب هاي حساب شده تر و عميق تر با بزرگان پارسي بلاگ. التماس دعا.
اجر هر دو بزرگوار با مولا اباعبدالله الحسين عليه السلام ... حقير هم جواب هاي همه را منتظر ميمانم ... جناب پر واز بانو استفاده برديم و ظاهرا توان بيان بيشتر هم داريد ولي مضايقه مي فرماييد...
جالب بود بسيار استفاده کردم
خواهش مي کنم ... استفاده اين مطلب قطره اشکي است که ريخته شود.
جالب بود بسيار استفاده کردم - مامان بانو
خواهش مي کنم ... استفاده اين مطلب قطره اشکي است که ريخته شود.
السلام عليک يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائک عليک مني سلام الله ابدا ما بقيت و بقي الليل و النهار ولا جعله الله آخر العهد مني لزيارتکم السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين وعلي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين
*اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علي ذلک اللهم العن العصابة التي جاهدت الحسين و شايعت و بايعت و تابعت علي قتله اللهم العنهم جميعا*... اللهم العنهم جميعا ... اللهم العنهم جميعا
اين حسين کيست که عالم همه ديوانه اوست آن چه شمعيسن که همه پروانه اوست دوست عزيز جواب چه خواهي که شنوي چرا امام حسين امام حسن س نه چرا امام صادق امام زين العابدين امام کاظم وو که يازده تن از آنها شهيد طريقت اسلام شدند ولي واقعه شهادت هيچيک از آنها لقب عزت و رشادت و صلابت و بصيرت و شجاعت و يقين بر اصل ولايت
و حرمت بر جام عنايت رکن و مثل صداقت يک جمع و ولايتمداري آنها بدين حد که با علم به يقين که راهي که رهرو آن طريقت شده اند پاياني به جز نوشيدن اکسير شهادت و در کل راه بي برگشتي را دارند سير مي کننئد و مي پيمايند آيا انسان اگر بر حقيقت مطلبي يقين و اعلميت کامل و بلافصل و بي انکار و شاعبه و حق مداري را به ژرفاي واقعيتش نرسيده باشد
هستيش را آنهم نه به يک باره مانند کسي که روول ور اسلحه آرزوهاي من رنگ نقره ايش را روي پيشانيشش گذاشته و با دنيا و آخرت که ممکن است با قدر محتمل بر يقين درست و اينکه زنده و مردنش با همين يک تير و خلاص فاصله و تفاوت زيادي نداره مثل زنداني تا ابد برايش ماندن و رفتن يک تعبير در دو واژگان است
ولي قيام و جهاد و فضيلت امر به معروف و نهي از منکر و نشان دادن ستونهاي اعتقادي دين مبين اسلام بالاخص ربوبيت مداري اهل يقين و تسريع در اعمال و کردار و رفتار و تعيين حقيقت مسير و دران کش طي طريقت و لياقتي که نه به درخواست و ثبت نام بلکه به برگزيده شدن و ليافقت تام در فضيلت ولايتمدار شدن است که شخصي را لايق اطاعت و اسارت در عشق و حراست در دين و طريقت(ولايت)عشق و ممارست را در يک خط ديدن
مردن و زندگي را با محک رضايت و خوايسته ولايت بر گماشتمپنحيات را با نحوه کرامات و عدله پسورد باز شده و آئين خلق بيتاب آن فهم و لياقت و پروانه شدن يافتن و کلا آنچه که به ظاهر و ادله و محاسبات رياضي و عقل سليم و طريقت جنون به نحوي که اينقدر مي فهمد که در بکار بردن لفظ سليم واژه کم مي ياريد و در حايي ديگر در پافشاري و اعتقادي که با هيچ عدله عقلي و حتي محتملات و يا اينکه به جاي رهايي از دردي کخ
که مشهود و قدر يقين يعني مثل مسلح کردن و دانستن اينکه پايان اين طريقت از دست دادن هستي خود کوچکترين است و از باب احتمال يا درس احتمالات انجام چنين چيزي به عنوان مسئله يا درست يا بد نمي گنجد و احتمالات هم در اينجا و در تفسير واقعه کربلا حرفي براي توجيه واعش ندارد و توجيح پذير نيست
گاهي شنيدم برخي مي گويند آن موقع يا آن شب که همه مشعلها خاموش شدند شب عاشوراي حسيني و حضرت اباالفضل الحسين س فرمودند هرکه را باشد طريق عقل که توجيح عقلي نيست در بر اين واقعه فردا واقعه و با بودن سهل ترين مايملکي از او گرفته خواهد شد جان شيرين و هر آنچه آرزو و خيال رسيدنش را در سر ميدواني است
و عالم باشيد فردا رفتني براي هيچ يک متصور نيست و اگر هم زنده ماند منصب و جاه و منزلت و عطرت و شرافتي از سوي اين قوم بي وفا برايش مقدر نيست هرکه فردا با ما به قتلگاه رود تنها کلام و پاداشي که از اين جمع بر او دارم تبسم و شادباشيست که او را در يقين و شهامت و شجاعت و از همه چي گذشتن براي زنده نگاه داشتن حرمت حريت که اساسي ترين
فضايل بشريست و به لاهوت اخروي رسيدن که امنون در حد يک وعده اي بيش نيست استوار است يعني بدانيد شما جانتان را تنها در راه يک وعده که صحتش با توجه به آنچه که در سپاه مقابل يزيد بن معاويه مي گذرد به نوعي شمايل به واقعه جنگ جما امير المومنين دارد
مثلا در سپاهي که امام حسين ع ولي اولي العظم و شيعه و معصوم ما به آنها کافر لقب دادند چون با علم به اصل و حقيقت صاحب بودن ولازم الوصف بودن و ماليت و حرمت ولايت نه براي کسب قدرت که امام حسين اينقدر مرتبت روحانيشان افضل بودکه حکم شهادت تعبير زمان ضربت شهادت پدر را داشت فزت و رب الکعبه و با اين فرق که آن زمان پدر پدر مصلح شدن فرزندان به اسارت بردن ديده هاي جان کشته شدن بردر رشيد هر چند معصوم
از باب ولايت ديني نبود ولي تکيه گاهي مسلم و حرمت و جايگاهي ولايتوار در واقعه و پيش از واقعه در محضر امام معصوم سيد الشهدا داشت خوشا به حال آنانکه کربلا و مکه رفتند من ديده ام در تلوزيون در روز تاسوعا و عاشوراي حسيني مردم رفته به کربلا و قتلگاه ولي معصوم و اصحاب يافته يقين بشريتشون و به منيت خوش
دست يافته و ابا الفضل عباس کسي که الم را با آنکه معصوم ولي نبود در دستان داشت و الم دار سپاه حسين س بود به گونه اي که در آن روز شريف مردم به همان اندازه براي امام معصوم سيد الشهدا امام حسين ع واقعند که براي برادر باوفا و شهيدش ابوالفضل العباس قائلند
که بر ابوالفضل که معصوم به لغو و معني نبود ولي در رشادت و عشق به ولايت و ايمان به هدايت اولامرمنکم و حقانيت دين اسلام و بقاي اسلام حول محور ولايتي که اين ابوالفضل مرامي مي تواند خود يک شهود باقي از واقعه عاشورا باشد که مي شود ولي معصوم نبود و جانشين او بود درعصري که ياد شد عصر غيبت و تا امروز از وجود مطهر ولي معصوم مهدي مصطفي عج محروميم
در کربلا واقع شد يک تعبيرش و يک بازخورد معنايي و پيامي که امام حسين ع از باب همين باز خوردها و اين نشانه ها و اين تصاوير و تفاصيري که هر بيننده اي را نه به وضوح عيان که ديده بر عقبي نيست روشن به احوالات رويت و هرچه است روشن به ديده دل است و اين است که واقعه کربلا را تنها کسي ياد دارد ارجش و مقامش را همچو عظمت الهيت بر خود و يقين و بصريت درون واضح و مشهود يافته است
که گريه اي که مي کند نه از براي حسين ع و اصحابش که با علم و يقين و با رضايت کامل و خاطري جمع و آسوده از هر نوع جهل و ويا حتي احتمالي به دل شيطان زدند و جهل را آشف6ته کردند به گونه اي که بعد از هزار و اندي دنياي استثمار و موجودات حيات دنيوي نگر بي شرافت مرتبتي که اين رشادت و اين گذشت و اين پايداري و استقامت و وجاهت
آري اگر بخواهيم وقوع عاشوراي حسيني را يک اتفاق غير قابل پيش بيني براي امام حسين و اثصحاب و شههداي اين قيام بزرگ که ريشه تشيع و اسلام مبتني بر ولايت و ارزش طبقاتي ولايت را مي توان تاثير و ميزان معصوميت در حدود و سغور ولايت ولي نسبت به ديگر مردم بر اطاعت از ئلي زمان خود بر شناخت همين ولايت
امام معصوم حضرت امام حسين السيد و الشهدا ئ مقامي که اگر بخواهيم در آن دوره حضور ولايت امام ت امام حسين ع مخدوم و پايان يافته مي انديشيديم مسلما چه کسي مسئول هدايت اين قيام مي شد و جچه کسي با توجه به اين فرض که اگر امان حسين ع آخرين امام معصوم
به شمار ميرفتد و در مقابلش حضرت اباذدلفضل عباس تنها ترين فرد براي انتخاب اصلح در ولايت جماعت طابع ولايت فقيه بشمار آوريم شما اينگونه فکر مي کرديد يا چه تفاوتي که مشهود و کانملا در احوال حال و عکس العمل کردار اين المدار قيام کربلا تا چه حد مي توانست موثر و تا چه حد ناتوان در هدايت باسد آيا نبود معصوميت در نبود امام معصوم چيزي از ارزشهاي ابا الفضل العباس مي کاهيد
کربلا و امام حسين و اصحابش قيامي کزدند و با فعل شهادت کاملا به يقين که برخي شايد بگويند چون حضرت از بين دو انگشتش بهشت را به بازماندگان جهاد به اصحابي که در آن تاريکي با علم به اينکه خود و اولاد و اصحابشان همه نابود مي شونند چه چيز است که اصحاب
حسين ص را برراي شهادت کاري کرده بود که نه براي کحلوا تقسيم کردن براي مسلح شدن و عاقبت اصحالبشان شمات در اين زمان براي ابالفضل زمان خويش راضي به چنين جانفشاني هستيد؟
آري يکي از وجوه افتراق ولي معصوم و غير معصوم با همه مشترکاتش مي تواند يک سري تفاوتها و منجزاتي را در خود داشته و فرقي که ميان ولي معصوم و ولي مطلق معزون ولي معزون از خطا خير و مثل همه ما از گناه معصون نيست و تنها اگر نگوييم
در خيلي از مراتب ئيني و عملي خويش به وصايا و طرق امامان معصوم واولي لامر مراجعت و طلب فقه و عرض عرفان و عرض نياز در رسالتي که به حد معقول و به کمال محزون به حزن دشمناني که مي خواهند ولاي مطلق را به افرادي تشبيه کنند که غرض دارند خود را هم مرتبت
ولاي اولامر و معصوم قرار دهند بايد بگوييم تفاوت آنها با معصوم مانند فرق ميان دندانپزشک دانشگاه رفته و يک دندانپزشک تجربي و فرق دندان پزشک تجربه ا
ي فرقش با قشر غير وليان معصوم و منصوب مثل فرق آشنا به تجربه و تعصب و تلاش براي آنچه جاهل بر آن است که هر دو نشان از فاصله فهمي هر طبقه يعني ئلي نعصوم با ولي منصوب ولي منصوب از باب شرع شناسي و اعلميت و معزون از سوي اولماي اعلم و شاخص و قدر علم شناس و قائل به تفکيک نسبت به مستصنعات با ديگر اشخاص جامعه است
فرق امام معصوم را در اين بايد درک کرد در اين کلام مولي امير المومنين علي ابن ابي طالب س که فرمودند {{سلوني قبل ان تفقدوني قبل از اينکه مرگم فرا رسد هرچه مي خواهيد از من بپرسيدشايد عده اي ناظر ئو دنبال اينکه ولايت ولي مطلق زا بخواهند اين يک وسيله باشد که به آن فتوا گره بخورند ولي ما با دليل بر همين آيه نياز امت به ولي مطلق را اثبات مي کنيم
اول اين است که هيچ کس وجود ندارد که توانايي و قدرتي يدني يعني اينکه ولي هاي معصوم ما خداوند اينگونه خواسته و تصميم داشته به آنها علمي را عطا کند که بيانگر و لازمه اعلميت قشري از مومنين و عاميون را برتري ذاتي ببخشد که چون آنمها تکوين کننده دين اسلامند و آنهايند که ناگفته هاي
رسول و قوانين لا ينتشر به عمر محدود رسول اعظم ص را نتوانستند کامل کنند کساني باشند که عصمتي برخوردار شوند که تمام وجودشان را حخلاصه و در اختيار جذب منصوبات و حقايق و مقدراتي نمايند که جامعه مدني شايسته و بابنيان اسلام ناب محمئي که وليان معصوم در بر همه نخستين پيروزي شياطيمن و مستکبران و کفار و مقلطع افکنان و قدرت جويان که خواستار
از بيخ و بن زدن اسلام وجود داشته باشند از نسل رسول اعظم که خداوند پيش از خلقت جهان آنها را افريد تا به حول و محور اعلميت و انسانيت و گذشت و مردانگي و قسمت الهي نظر خود اسلام و ريشه اش را بنيادين تر و سفت تر در خاک بر پادارند
چون مطئنا واقعه کربلا و کشتن نوه رسول الله توسط اکثريت کساني که زماني اندک لفراموش کردند حرمت اوليا الله و رفعت و بخشش و اعلميت و ايثار و لياقت و وجاهت و لزوم و حقانيت اين موضوع که آنها واقعا و بي هيچ شک و شبه اي ولايت مطعلق است به اين حخواندان آيا مي تواند به دليل چه بوده باشد که حتي بخاطر قدرت رسيدن
حاظر شوند تا جان که ديگر او نباشد مال دنيا و قدرت دنيا چه ارزشي دارد که امام حسين و اصحابش براي حفظش حتي لحظه اي فکر مدارا کردن و حتي شرط پذيرفتن راذ نبذيرفتند حتي اگر مقصود ابا عبد الله را به جهت قبول ولايت بدانيم چگونه است که آ
بعداز آن نيز هخنوز بر قائميت و دلالت و صاحب بودن بر ولايت خويش اتست که اساس اين جنگ را درکل همين حق است که همه اولامرمنکم يکي از دلايل اصلي شهادتشون بر پايه اصليت و باور نمودن و ابقاء داشتن و عرض اين حقيقت بود که در ادره جامعه و يا براي
تشکيل يک حکومت ديني که ديني نبودند هيچ يک از اين حکومتهايي که در زمان ولايت معصومين ص و چه بعد از غيبت حضرت مهدي
عح تا بدين روز که حکومت اسلامي توسط مرجع عاليقدر و رهبر متعصب و بناگذار و ريشه پروران اين انديشه و اين حقيقت بنيادين بش ري که امروز به حکم و صدقه سري ولايت ثلاثه رسول اکرم إآنکه گفت بپرسيد پيش از آنکه من از پيشتان روم و احاديث و قوانين و شوارعي که
شاهد اعمالش و تشکيلات حکومتي به شکل کامل حکوکت اشسلامي بوديم فقط در دوران معصوم ولي اول جهان خلقت اميرالمومنين علي ابن ابي طالب و به موجب انقلاب امام ره امروز ثلاثه جامع الشرايط و لازم الاتباع به عرض کشف و صدفق
شهود اعلميت و اشارت به اين حقانيت در اعلميتش ئ اين حقيقت که طاعتش عين طاعت از رسول اولي الامر و معصوم بر امت اسلام واجب و بار و لازم الاتباع و لازم الاجراست فکر مي کنم اينقدر ولايت حضرت آقا بر آزاديخواهان جهان که اولين بار از رزبان ابا عبد الله
الحسسين و قيام عاشورا عنوان شد که اگر هر بي پدري هستيد گور پدرتان باشيد ولي آزاده باشيد شاهد حکومت تمام عيار حکومتسسي اسلامي بامحوزريت ولايت هستيم که شکر خدا را بر ما و اطاعت بي قيد و شرط و قبول امر و نهي ئ اطاعت از اصول و فرمايشات اين اعلم ولي را بر ما واجب تر و واجب تر مي گرداند
و واعظ در اين راست قامتي و کوتاه نيامدن اوليا و ولاييون ذي الحقوق در هدايت و ادره جوامع آزاديجو و مسلمان با هر آئين و رسمي که مورد تاييد اعلام و ولي حي معلوم آن عصر قابل بيان و رابطه با حکومت جهاني ولي امر مسلميتپ است شاهد اين بيانيم
واعظ گويد:الا ان اوليا الله لا خوف عليهم و لا هم يحزنون آگاه باشيد اوليا خدا نه مي هراستد و نه محزئن مي گردند واين خوذ يکي از شواهد بر جسارت و عدم راست آمدن و اهميت و اسلسيت
و عدليت ئ و واجبيت اين موضوع را سيد الشهدا با خون و جان رشيد يارانش بر تالع عالم نشانيد که حکومت صاحب دارد و صاحبش تا زماني که اوليا اولامر و معصوم باشند آنها مجاز ئو واجب بر تشکيل حکومت اسلامي بعد از رسول اعظم ولاييون مي باشند
و بعد از غيبت امام عصر عج خاندان و ثلاثه اولي الامر و نايبين مطلق و اصلحين منتخب از سوي آزاديخواهان يبه وسيله معصوم بايد تشکيل شود و وجود ولي معظون و مطق يک امر تشريعي خالص نبوده و تکويني و الهيتش بر ما واجببيتش هر عاشورا به
عاشورا ياد آوري شود و حماسه سرايي و گريه ما بر جهل خويش است نه بر شهادت حسين و يازرانش که اگر هم در مويه و گريه و حزن و اندوه ماهم باشد ولي رکن اساسي گريه ما بر جهل و افسوس به کرده ايست که کساني اين جنايت تاريخي را انجام دادن که دايعه مسلمانيشان رگ گردني بود و استوار بر دليل سوفسطائيان
و واقعه عاشئرا با خون شهيدانش بود که تمام معنويات و حسنات و وجنلات و احاديث و شوارع ئو شواهد و عمل بر نفس و طاعت از ولي زمان را همه را به عيان مي کشد و مويه وئ نگار ما را از تنهايي و نبوئد
قايقي کوچک سرسپرده به آبهاي بزرگ با يک قرص نان در دست......قايقران مي داند غرق مي شود بادبان را بر نمي افرازد((جنيان از امام حسين لبيک و بيعت در همراهيش با شمريان يزيد مرکب و امرو آث طلعت و ظلمت معائيه برتر را از
السيد و الشهدا داشتند و او نيز تنين قيمش قوام آن رجالت طريق و پايداري اسلام را با خون شهداي کربلا استواري و قامتش تضمين شده طوري که رهبر انقلاب ره فرمود اين عاشورا و تا سوعاست که اسلام را پاينده و زنده و تازه تر از پيش و کم را خودم افزودم پايدار نموذده است))آواز سر مي دهد نوح کشتيبان من است به سوي تو مي آيم اي بازوان بلند عشف
عاشقي و عشق بازي و بيعت مداري و حيدري شدن که ماندن در پي ندارد چون کساني که در کربلا بهشت را در مصلح شدن و تولد خويش را در آوارگي اهل و عيال و السيد الشهدا به عنوان ولي معثصوم حي الزمان را قبول و ايمان يافتند اصحاب حسيني شدن در اجسامي متفاوت که تنها در معصوميت که در صدر
اسلام براي ايجاد حماسه اسلام بايستي بود فردي ولايت را تشريح و خطش را معلوم و سيلق و طريقتش را روشن و باقي بدارند و مي داشتند ولي در اين تاريخ ولايت معصومين قوام و اقتداري که سيد الشهدا با خون عزيزترين بندگان عصر خويش پرداخت کرد همانند نخواهي يافت ولي اگر حيدري واقعي
باشي تکرار عاشورا لازم و ختمش به والله به حکم منچي عالم بشريت در رکاب سردار و المدار سپاه مهدي عج{ابوالفضل آخر الزمان)سيد خراساني سيد علي حسيني خامنه اي هستيم به فدايش و ياران در رکاب سردار سپاه ولي معصوم و المدار سپاه و بيعتمئاري حيدريون انشا الله قابل براي شهادت در کربلاي محشر شويم انشا الله
عينک
ياحسين/ همين جمله امام زمان تکليف ما را مشخص ميکند که *يا جداه صبح و شام برايت گريه ميکنم و به جاي اشک خون گريه ميکنم*
عينک
*گريه ي ما براي اباعبدالله به خاطر نزديک شدن به خداست*/ که خداوند در آيه 23 سوره شوري مي فرمايد: ِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ ((يارسول الله)به مردم بگو من از شما هيچ اجر و مزدي نمي خوام مگر مودت و محبت ذوي القربي
عينک
پس با گريه براي امام حسين محبت خود را به امام اظهار مي کنيم و در نتيجه به خدا نزديک مي شويم/ و وقتي به خدا نزديک شديم مي توانيم واجبات را انجام دهيم و محرمات را ترک کنيم
عينک
نگاه ميکنيم بعضي از افراد توفيق انجام واجبات را پيدا نمي کنند به جهت دور بودن آنها از خداست و بهترين و کاملترين راه نزديک شدن به خدا محبت به ائمه است
جناب عينک خيلي خيلي بزرگواري فرموديد ... / *جناب D-: با مرام نظر شما چيست؟؟!*
عينک
خواهش ميکنم جناب امامت و ولايت/ از فيد مفيدتون لذت بردم
التماس دعا... / چشم اميد داريم که مادر سادات هم لذت ببرد ...
سلام بر همه دلدادگان اهل بيت عليهم السلام ... *جوابيه به روش جناب D-: با مرام* : ديالکتيک انسان مومن : اعمال انسان مومن "تز" است . افکار انسان مومن "آنتي تز" است . و اشک براي اهل بيت "سنتز" مي باشد و بعد ادامه چرخه ... . فعلا اين يک جواب کوتاه علمي/ در خدمت همه دوستان بزرگوار هستم ... از لطف و عنايت همه عزيزان به مطالب حقير هم متشکرم
يا حسين يا سيد الشعدا من نمي دانم چرا آنجا از آراديخواهي سخن گفتي که اگر مي خواستي خداوند زمين را آراد از حيوانات انسان نما مي کرد همانگونه که باران سنگ بر سر
تازيان تخريب خانه اش گماشت به احترام اهلبيت الرسول الله واجب بود ولي چرا شهادت و آوارگي سکينه رقيه سجاد رينب مصلح شدن ابوالفضل را نماياندي چرا گريستي وقتي که قادر بودي سچاه دشمن را تار و مار کني مگر تنها کسي که بيعتت طلب کرد کم بود اجانن هم از تو بيعت طلبيدند تو رخست ندادي چرا؟فکر مي کنم دليلش در قيامت و روز موعود عصر ظهور مهدي غايبت جهان خواهد گرفت تو قيمت و بهاي آزادي را بر ما
با خونت و خون عزيزترين بنده هاي خدا بر ما گماردي ولي افسوس کشورهايي که سرزمين رسالت و ولايت هستند چه آسان استثمار را به جان مي خرند ما بايد ياد بگيريم ابوالفضل
وار پشت الم سردار مهدي موعود عج سيد علي س باشيم بايد دلدادگي به آزادي را قدر بدانيم و لحظه اي و فرصتي براي اذلال آزادي به اجنبي نديم ما فزت و رب الکعبه علي را شنيديم و اگر مرد نيستيد آزاده باشيد حسين را شنيديم غيرت ابوالفضل
حسين و ابوالفضل مهدي عج را در پيش رو داريم ولي باز به چه سادگي مردانگي ايثار جان برکفي ايمان استقلال مبارزع با حهل و استثمار را در جنب قران مي فروشيم واي به روزتان ميدانم مهدي جان آن روز استمداد نطلبيد و به بيعت يارانش بسنده کرد تا طعم شهادت در راه عقيده را به تاريخ بنماياند اين است آرمان سيد الشهدا ايثار ايمان و حفظ داشته آزادي به قيمت جان
روزگاري رسول خدا ص بر دو مردي گذر کرد که در حال خريد و فروش گوسفندي بودند و هر دوقسم ياد مي کردند يکي مي گفت به خدا قسم کمتر از اين قيمت نمي فروشم و ديگري مي گفت به خدا قسم بيش از اين قيمت به تو نخواهم داد تا اينکه بالاخره مشتري گوسفند را خريداري کرد حضرت فرمود يکي از شما دو نفر گناه کرده و بايد کفاره شکستن قسم خود رابدهد(محجت البيضاءج5ص240)
والخير فيما وقع و وقع کربلا ناجي الرسالت نبي و تجربه قيام اخري امام معصوم مهدي موعود عج و سردار و المدار سپاهش الندار و ابوالفضل صاحب قدرش سيد علي حسيني خامنه اي(هستيم به فدايش آيا جان از من مي پذيرد
فان نهزم فهزامون قدما و ان نهزم فقير مهزمينا و ما ان طبنا جبن ولکن منايانا و طعمت آخريناد من کتاب بغيت الطب ص 79 و 80دو ديوان اهل بيت س
ابا عبذ( الله حسين و سالار شهيدان جهان خلقت فرمود:به خدا قسم همانگونه که بني اسرائيل در روز شنبه ستم کردند2برمن ستم خواهند کرد .همچنين حسين ابن علي ع فرمود به خدا قسم تا اين خونه بسته از دلم بدر نيارند مرا وانگذارند. (2ماجراي ستم بني اسرائيل را در روز شنبه در قرآن کريم س7ي163و آياتي پس از آن مطالعه فرمائيد)
...................................
در پايان مي خواستم بگم هم خواکريزانم من يک خورده شبيه نخودي قصه ها نيستم روزي که نخودي گفت((حالا زود است يک ساعت ديگر برويم يک ساعت گذشت شب شد هوا تاريک شد همين که هم خاکريزام من نخودي را بازيم دادند و خاکريز و مي خواستن به دلش بزنندآنها نخودي را دوست داشتن اما اعتماد وجرات که داشتن حرمت نزاشت به اين دل عاشق بگن بسته ديگه اينقدر چرت و پرت نريز و ننويس
و ما اين قصه قديمي تو (ئر جنگ همه هستي از فراي عقل خارج و تيمارستان ار ظواهر که بي نيازم از اين وعده ها و قولهايي که مرا در نقش ديوانه معرفي مي کند متاسفانه امثال ديوانه خانه ام طول کشيد و گرنه ما يه زحمت پاک کردن اراجيفم را هرگز به شما تحميل نمي کذد
من جرمم عاشقيست و دست به قلم نمي برم مگز حضور آقام و داداشم را شميمشان را معطر کنم
ددر آخر قصه کيوان و چراغ بي ديو نه فرشته مهربون خودم فهميدم که بسته شده ولي من براي کتاب نجنگبدم من فقط براي ايمان هميت خود
شناسيي و ولايتمداري که مشخصه فهم منجر به يقين من است نايل شدم و قدر ولايتم چه باشم نخوذي چه باشم لوبياي سحرانيز ذر انجام وظيفه من بي تاثير است و همين ايستادگي من در برابر همه بي توجه اي ها و جسارت و پررويي من در برابر ايمان
و حقيت من فقط سيذ عليست هرچند بچه ها از داخل داغونم کردين ولي ظاهرم ذا هذگز شکست خوزده به حول وقوت اله هديه ديوانه خانه است چه برج پنت هاس ووو در هدفم تغييريي يک غراق لايق خدمت بي مواجبي که بي مواجيش و بي ناميش
امامت و ولايت
رتبه 93
3 برگزیده
1513 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top