شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ *قوه عاقله* حد وسطش حکمت افراطش جربزه تفريطش ناداني است . اگر به برخي بگويي من ولايت مطلقه فقيه را قبول دارم متوجه نميشوند اگر بگويي من مقام معظم رهبري را قبول دارم باز هم متوجه نميشوند اگر بگويي من آية الله العظمي الامام سيد علي الحسيني الخامنه اي را قبول دارم و صد بار فرياد بزني شايد با عنايت خداوند متعال و تحت توجهات امام زمان عليه السلام متوجه شوند چه ميگويي . البته آنهم با ديدن عکس و الا فلا
عقل که افراط نداره .
سلام عليکم جناب *«خاطرات دکتر بالتازار»* ممنون از نظر و حضورتان / به کتاب معراج السعادة مراجعه فرماييد تأليف ملا احمد نراقي رحمة الله عليه
سلام الحمدلله دلمان قرص شد ،از خدابترسيم و همينطوري بدون يقين ،برچسب ضد ولايت فقيه به کسي نچسبانيم
قبول حق
سلام عليک جناب *«رهبر يار کوچک»* ممنون از حضور و نظرتان / إن شاء الله هميشه دلتان به حق قرص باشد
سلام عليکم جناب *«محمداميدواري ابرقويي»* ممنون از حضورتان و نظر بسيار زيبا و دلنشينتان
سلام عليکم جناب *«پيام نما جامع»* از حضورتان و نظر جنابعالي ممنونم /
بيعت بي همانند (خطبه 137)بيعت مردم با من بي مطالعه و ناگهاني نبود و کار من و شما يکسان نيست من شما ر ا براي خدا مي خواهم و شما مرا براي خود مي خواهيد اي مردم براي اصلاح خودتان با من ياري کنيد اي مردم !براي اصلاح خودتان مرا ياري کنيد به خدا سوگند دادستمديده را از ظالم ستمگر بستانم و مهار ستمگر را بگيرم و به آبشخور حق وارد سازم گرچه تمايل نداشته باشد
به خدا سوگند !آنان نه منکري در کارهاي من سراغ دارند که برابر ان بايستند و نه ميان من و خودشان راه انصاف پيمودند آنها حقي را از من مي طلبند که خود ترک آن کرده اند و انتقام خوني را مي خواهند که ريخته اند اگر من در ريختن اين خون شريکشان بودم آنها نيز از آن سهمي دارند و اگر خودشان تنها اين خون را ريخته اند بايد از خود انتقام بگيرند اولين مرحله عدالت آن که خود را محکوم کنند
شناخت باطل از حق باطل ان است که بگويي شنيدم و حق ان است که بگويي ديدم
خطبه 152 نهج البلاغه در وصف اطاعت از ولي امر و امام مستوجب الدعوي حي چه معصوم و چه پاک و معذور:همانا امامان دين از طرف خدا تدبير کنندگان امور مردم و کارگزاران آگاه بندگانند. کسي به بهشت نمي رود جز آنکه آنان را شناخته و آنان او را بشناسند (ولي حي و مطلق معصوم يا معذور)و کسي در جهنم سرنگون نگردد جز آنکه منکر آن باشد. و امامان دين هم وي را نپذيرند. همانا خداوند متعال شما را به اسلام اختصاص داد و بر
براي اسلام برگزيد زبرا اسلام نامي از سلامت است و فراهم کننده کرامت جامعه مي باشد راه روشن آن را خدا برگزيد (ائمه هدي س و اوليس لامرمنکم وليان معذور و پاک که نايبان مطلق امام عصر عج که ولايتشان چون ولايت رسول الله است)و حجت آي ان را روشن گردانيد
ضرورت اطاعت از رهبري :همانا خداوند رحيم پيامبري راهنما را با کتابي گويا و دستوري استوار برانگيخت هلاک نشود جز کسي که تبهکار است. و بدانيد بدعت ها به رنگ حق درآمده اند وهلاک کننده اند .مگر آنکه خداوند ما را از آن حفظ بفرمايد. و بدانيد حکومت الهيد حافظ امور شماست ب{{{{{{نابراين زمام امور خود را بي انکه نفاق ورزيد ياد کراهتي داشته باشيد به دست امام خود بسپاريد.
خطبه :169 نهج البلاغه:همانا ناکثين عهد شکن به جهت نارضايتي از حکومت من به يکديگر پيوستند و من تا آنجا که به براي وحدت اجتماعي شما احساس خطر نکنم صبر خواهم کرد. زيرا آنان اگر براي اجراي مقاصدشان فرصت پيدا کنند نظام جامعه اسلامي متزلزل مي گردد آنان از روي حسادت برکسي که خداوند حکومت را به او بخشيده است به طلب دنيا برخواسته اند
خطبه 102نهج البلاغه راجعبه تداوم امامت تا ظهور حضرت قائم عج:آگاه باشيد مثل آل محمد چونان ستارگان آسمان است. اگر ستاره اي غروب کند ستاره ديگري طلوع خواهد کرد (تا ظهور منجي امام عصر عج که در نبود ولي پاک ولي کمعذور و واجب لاطاعه مسئوليت هدايت جهان راد عهده دارد و اطاعت از او درحکم اطاعت از حضرات معصوم ان امامان معصوم حضرت از آن ياد فرموده اند)
گويي مي بينيم در پرتو خاندان رسول اعظم س نعمت هاي خدا بر شما تمام شده و به آنچه که بدان آرزو داريد (امام ويا ولي مستجاب الدعوي و منتخب و برگزيده به يمن مرانب و لوازم علم يافتن و شناساندن ولي حي و مطلق توسط نخبگان و خبرگان و ملت جوياي رهبري ولي حي و مطلقد شناسانده و لازم الاطاعه مي باشد
و شما انچه را که آرزو داريد رسيده ايد
دوست من شرمنده که وقت معزز شما را گرفتم ولي از آنجا که سوال به جا ولازم تفعل است خواستم گوشه اي از اين استنباط را به شکل اعلام حديث امام معصوم مهر صحت بنشانم و به تحقيق و تفعل به شکل مستدل و شرعي بپردازم که انشا الله به واسطه آن مرا عفو و بخشيده باشيد انشا الله
دوست من بايد خدمت شما عرض بدارم آنچه بيش از عقل در پذيرفتن و شناختي که به يمن تحقيق و تفحس علماي دهد و نخبگان و مراجع و خبرگان دهر شناسايي و منتخب مي شود و در اين راه با توجه با پيشينه و مرتبت اخلاقي و ديني و شايستگي هاي فردي و اجتماعي که چون به قبل از اسلام بنگريم يکي از دلايلي که
جمعي نسبتا کثير به پيامبر به حکم پيامبر اولي لاعظم اقتدا کردن و قران هديه الهي را از پي ايشان که اعلام داشتن از سوي پروردگار توسط جبرئيل امين براو حاظر مي شود و در دلش جا مي گيرد اين بود که همه رسشول الله را به عنوان شخصي راستگو درستکار و مستجاب و ادعوه مي شناختند پس همانطور که نظارت مي شود
مثائل ظاهري و شکلي براي شخص ولي و امام يک شناسه لاتغير است پس امام يا ولي حي و مطلق کسي است که در جامعه و در پي علما نخبگان خبرگان و مراجع اعظام و اشخاص فرهيخته اجتماعي به ايشان گرايش و دست به انتخاب و شناسايي ولايتش که به شکل حامل او از ابتداي خلقتش تا لحظه کشف و عملش به ولايت جهانيان است بسيار لازم الرعايه و نياز به تبحر و شناخت مکفي در راجع به ولايت فقيه و راه هاي ثبوت ولايت فرد مستعد
اين اعتبار مذهبي و شرعي و عقلايي کظشف خصايص و مراتب ظاهري که از جمله آن فرهيخته گري خداشناسي عمل به واجبات دين داشتن اعلميت نسبت به جمع کثير مقلدين و نسبت وي با شجره ولايت و امامت مي باشد که توسط اشخاص داور و آشنا به شرايط ولايت شناخته مي شود که در اين باره شروط عقلي راجع به شخص مستعد ولايت و اصحاب تشخيص و شناخت ولايت يعني هر دو گروه بايد شرايط و مراتب ظاهري را براي کسب معرفت و دادم مرتبت لازم و ج
براي کسب و اطلاق ولي امر مطلق و اصلح ولايت ومامت مي باشد و دومين عامل براي هدايت و شناخت عام الروس اجتماع و جهاني که به ايشان بيعت و رجوع مي کنند علاوه بر شناخت اصول عفقلي و شناختي ظاهري بايد ولي امر با توجه به مراتب و لوازمي که به يمن توجه الهي و کسب معرفت و لياقت در طريقت معرفتي و ديني کسب کرده است توانايي
ايجاد برقراري رابطه روحي و توانايي جلب دلها و اعتماد مريدان و متخاصمين و نالايقيني که قصد نهي و انکار اصل ولايت ايشان را دارند به يمنش ميان دوست و دشمن را تفکيک دهد و به طريق اولي بتواند رضايت و اعتماد و لوازم ولايت خويش را دراين گروههاي تفکيکي بشناساند
آري دوست من مسئله ولايت مطلقه فقيه چيزي نيست که امروز کسي بخواهد اعلام عدم معرفت کلي به وجود ولي امر حي و مطلق جهان بشري حي بنمايد با استعانت از رسانه هاي گروهي و برقراري و ايجاد رابطه هاي نزديک و راحت براي کسب اخبار مراتب و مسلمات راجع به ولايت و يا خباثت گروهي از کشورهاي زور گو متخاصم و استعمارگر و گروهاي منافق مناعد نارقين ناکثين خوارج تکفيري بهايي وهابي بت پرست سني ووو
و لذا براي شناخت و اشنايي ظاهري و شکلي و عقلي صرف کافي است فرد به نوعي با رسانه هاي جمعي رجوع کرده باشد تا بفهمد ولايت مطلقه فقيه چه کسي و شرايط شناخت عقلي ان توسط چه اقشار اجتماعي ايشان شناساييشده است مطلع شود و اينکه وظايف و شمول دخالت و نظارت ايشان تا چه حد است کافي است بدانيم و بتوانيم در اجتماع و رجوع به افراد مطلع و اساتيد عقلي صرف و يا مجتهدين و علمايي که علاوه بر شناخت عقلي به شناخت عرفاني
و ديني ان با غوطه در اصل ولايت فقيه و استنباط مراتب و مدارج عقلي و عرفاني ولي فقيه فرد مطلع شود ولذا اينکه بگوييم اگر در اين دنياي ارتيباط کسي که در حال زندگي شهري است و با مراجع عمومي و خصوصي در ارتباط است حتي دشمنان ولايت هم نمي توانند وجود ولايت مطلقه فقيه را انکار و يا اعلام بدارند که اصولا ولايت فقيه مطلقه و صالح جهان حي امام مصلح سيد الشريف حاج سيد علي حسيني خامنه اي هستيم به فدايش را نمي ش
نمي شناسند و تا کنون ايشان را اسمش را نشنيده اند يا اينکه ادعا کنند ما فقط ولايت معصومين را قبول داريم لذا هر که به غير ايشان را ولايت نشناخته و لذ ا در مقام ولايت مطلقه فقيه به آن اطلاغ نمي نماييم باز يک چيز قابل احتمال است که با غوطه و صرف وقت مي توان با اصول ماهوي ولايت نه شروط شکلي به اين شخص بحث ولايت فقيه مطلق را بشنهاسانيم
و راجع به دو تفسير ديگر شما مقام معظم رهبري را کسب معرفتش را سهل تر از جايي که اطلاق مطلقه به آن شده است سهل الدرک تر تشخيص داده ايد بايد بپرسم اگر منظور صرف اطلاق مطلقه بودن ولايت دليلسختي تشخيص است و آيا از باب شکلي اين جهل است يا از باب انکاري اصل مطلقه توسط مخاطب است که اسسا مي گويد ما کسي به عنوان ولا
ولايت مطلقه فقيه ايراد شکلي مي گيرد بدين نحو که مي گويد ما کسي را به عنوان ولي امر مطلق فقيه براي هيچ ولي منصوب و اولي لامرمنکم قائل نيستيم و اگر به ما گفته شود مقام عظماي ولايت و امامت باز شخص علم نبرد منظور چيست بايد بگم اين بنده خدا مبتلا به ايزايمر و بيماريهاي مشابه مي باشد که فرد بديهيات جهان شکلي خويش را ننمي تواند تشخيص دهد
و بايد بگويم اگر فردي که نتواند در دو اطلاق فوق راجع به مقام عظماي ولقه فقيه امام مصلح سيد و الشريف حاج علي حسيني خامنه اي هستيم به فدايش نتواند ولايت حي و حاظر را تشخيص و بدان اعلام معرفت نتواند بکند در دو قسمت ابتدايي فوق بايد بگم اين شخص اگر نام شريف و مبارک حضرت آقا هستيم به فدايش را هم بشنود باز هم در او انقلاب فهمي ايجاد نشده و اگر ادعاي فهم کند بيشتر از ادله انکار اين اصل مطلقه نخواهد بود
سلام عليکم جناب *«كيوان گيتي نژاد و»* ممنون از حضور و زحمات فراوان شما /
افراط عقل ، انتقام و کينه توزي است...
سلام عليکم جناب *«عليرضا احساني نيا»* بسيار لطف فرموديد / البته فکر کنم انتقام و کينه توزي مربوط به قوه غضبيه بشود و افراط عقل بکار بردن خدعه و نيرنگ است مثلا معاويه براي اينکه خود را حق نشان دهد و اميرالمومنين را باطل ، دست به هر خدعه اي ميزد و در اين مسير ديگر از تهمت و دروغ و خشونت و غيرهم ، کوتاهي نمينمود مثلا مقابل قرآن ناطق قرآن بر نيزه ميزد ... و الله العالم / باز هم ممنون
قوه غضبيه مضمون نقل شما نشات از کينه است...نيست؟...
ممکن است بيماري جربزه براي ظهورش از کينه استفاده کند ... / بسيار بزرگواريد
جربزه در معني عامش يعني جرات...در مضمون شما معني آن چيست؟...
افراط در عقل
يعني زياده روي و زياده خواهي در جرات؟...
تا به حال اين معنايي که شما ميفرماييد را جايي نديده ام يا در ذهنم نيست اگر لطف بفرماييد کتابي به حقير معرفي نماييد تا مطالعه کنم ممنون ميشوم
واژه شما معني آن خدعه است...درست است؟...
بله درست ميفرماييد ولي شايد نتوان گفت تمام معنايش فقط همين است
ممنون از پيگيري و لطف شما واقعا بزرگواري فرموديد @};-
حد وسط عقل است افراطش جربزه است تفريطش کودني است؟
*سلام عليکم اگر فيد شما درادامه فيد( http://parsiyar.ir/nooreghadir/Feeds/8616870/) است بنده هنوزمنتظر جواب هستم وسوال اين است که در ايران حرف اول را قانون ميزند يا حاکم بعنوان ولي فقيه ؟ جواب اين سوال را حتما شما وهم انديشانتان بفرماييد تا بحث واکنش شيعه و سني درباره فرزند آوري را تکميل نماييم.والابحث را ابتر رها کردن لذتي ندارد*
سلام ارش
من دوست زرتشتي داشتم خدا رحمتش کنه ادم بسيار خوبي بود هر وقت يادش مي افتم دلتنگ مي شوم
سنجش
سلام .(اگر به برخي بگويي من ولايت مطلقه فقيه را قبول دارم .......) بله بعضيا اينجورن ولي شايد اوني که متوجه نميشن اين حرف نيس،بلکه متوجه نميشن که چرا فتوکپي مطابق اصل نيست....
سلام عليکم *«نداي دريا»* ممنون از لطف شما / بله عقل ميانه است و جربزه و کودني در دو طرف افراط و تفريط / جسارتا در مورد مطلبي که نشاني داده ايد عرض ميشود همانجا جوابتان داده شده است لذا اگر با همان جواب قادر به ادامه بحث نيستيد خودتان جواب تازه اي بدهيد تا ابتر نماند / با تشکر فراوان از شما سرور گرامي
سلام عليکم جناب *«آرش جهاندار»* بسيار از حضورتان ممنونم و از لطفتان سپاسگزار / شخصي گفته بود : من بعد از تحقيق دقيق اسلام را قبول نکردم ؛ به او گفته شد : چگونه تحقيق نمودي در مورد اسلام و حقانيت آن ؟! ؛ گفته بود : رفتم رساله يکي از مراجع را خواندم و قانع نشدم /عزيز بزرگوار از اين مطلب نه ميتوان درباره اسلام تحقيق نمود و نه حقانيت اسلام را رد کرد لذا شما سعي کنيداز حد وسط که عقل است استفاده نماييد
سلام عليکم جناب *«سنجش»* بزرگوار / از حضور و نظر شما ممنونم / بعضي وقتها به قول زيباي شما فتوکپي برابر اصل نيست و بعضي وقتها هم اصلا اصل را گم نموده ايم و نميدانيم دنبال فتوکپي چه چيز ميگرديم / باز هم از شما متشکرم
احسنت @};-
خواهش ميکنم @};-
سلام متاسفانه انجاهم جواب نداديد
سلام عليکم جناب *« نداي دريا »* شايد اشکالي در سيستم پارسي يار است که شما جواب حقير را نميبينيد ولي حقير هم نظرات شما را ميبينم و هم نظرات خودم را البته بعضي وقتها اينطور ميشود و بعد هم خودش درست ميشود مثلا بعضي وقتها پيامهاي ارسالي برخي عزيزان را اصلا نشان نميدهد در حالي که قبلا پيدا بوده / ممنون از توجه شما
با سلام و ا رزوي طول عمر مقام عظمي و مطلقه ولايت فقيه امام مصلح سيد و شريف حاج علي حسيني خامنه اي (هستيم به فدايش در خصوص جهل برادرمون نسبت به مدخليت تصميم گيري در دايره حکومت جمهوري اسلامي و ولايت محور ايران حرف مبتدا و عامدرا شخص ولي مطلق فقيه ميزند يا قانون که فر ض و منظور ايشان را در طرح سوال اين برادرمون راجع به را برجهل ايشان مي گذاريم و منظوررا اينگونه
تفسير مي کنيم که ايشان دشخصي هستند که در خارج زندگي مي کنند و متاسفانه تا امروز از نوع حکومت داري و تقدمها و تاخرات در تصميم گيري کلان کشور لاجرا بي اطلاع و نا اشنا هستند که اميدوارم اصل بر جهل ايشان در اين طرح سوال مکور باشند و عامدا خود را به جهل نزده و قصد منظور درلفافه سخن نبرده بتشند يعني انکه خواب است را مي توان به بيدار شدنش اميد وار بود ولي انکس که خود را به خواب خرگوشي زده اصلا نمي شود ب
بيدار کرد و بدتر انکه شخص بيايد منظور از ولايتمطلق فقيه را اينگونه ياد مي کندسلام .(اگر به برخي بگويي من ولايت مطلقه فقيه را قبول دارم .......) بله بعضيا اينجورن ولي شايد اوني که متوجه نميشن اين حرف نيس،بلکه متوجه نميشن که چرا فتوکپي مطابق اصل نيست.... - سنجش
که من خوشحال مي شدم لفافه را کنار و انگشت اشاره را نه به کنايه حرف چيني بلکه به شکل واضح مثل اين دوستمان که سوال فرمودند در ايران قانون حزف اول را ميزند يا ولايت مطلقه فقيه نه ببخشيد ايشان نوشته اند ولايت فقيه تکلم و عرض بفرمايند تا بتوانم پاسخي درخور با مسئله و پاسخي که اينگونه که کپي برابر اصل نيست بيان کنم
ابتدا مي خواهم به سوال دوم که جبهه گيري راجع به ولايت مطلقه فقيه نموده اند جوابي انشا الله درخور با نوع جبهه گيري ايشان با لفظ مطلقه فقيه عرض کنم بعد به سوال شما برادر عز يزمان بپردازم
و با اين بيت پاسخ خود را به برادر مون سنجش اغاز مب نمايم (به راه باديه رفتن به از نشستن باطل است)اگر چه دست يافتن به کنه اين معرفت ميسور نيست ولي اميدوارم اين دفاع و حراصتم از ولايت مطلق حضرت اقا هستيم به فدايس مقبول درگه حضرتش بوده و مفيد فايده براي شيفتگان حضرتش باشد
جناب اول بايد عرض کنم برخلاف ادعاي شما هميشه برداشت شما از فتوکپي برابر با اصل نيست صادق و جاري نيست لا اقل نسبت به پاسخ واصله شما بايد عرض کنم بله اگر کپي در دست شما و انانکه مخالف ولايت مطلق حضرت اقا هستيم به فدايش اصل را به فزض دارا باشند هيچوقت اين تحقق که کپي برابر با اصل شود مقدر نخواهد شد چرا که شما اهليت اعتبار بخشيدن به چنين اسنادي را دارا نيستيد
ولي بايد بگويم دوست من کپي مي تواند برابر با اصل شود و اگر هم به فرض ممکن نتواند از باب ماهوي نه شکلي برابر با اصل نشود لااقل از باب اعتبار وفيد افاضه مي تواند در حکم برابر اصل شود مفروض به آنکه توسط شخص واسع و ماذون برابري کپي با اصل تصديق شود و در تفسير مطلب چنانچه مامور به اين امر که تشابه و برابري کپي از باب مفاهيم و رسم الخط را اجازه و صلاحيت عام و شکلي و ماهوي
اختيار تصديق و کشف برابري و تصديق شکلي و ماهوي از باب شکل و مفاهيم سند اصلي و سنديت کپي را باهم دارد يعني به علم و جايگاهي تکيه زده باشد که توان و قدرت و صلاحيت تشخيص معاني و رسم الخط شکلي سنديت را عهده دار باشد خواهد توانست پس از سنجش و دقت در رسم الخط در صورت برابري مي تواند حکم بر برابري اصل با کپي را بدهد و در اين حالت کپي درست است هيچ گاه از باب عيني اصل نمي شود ولي
مهم اين است که در جهت بهره برداري و استفاده در جايي که اصل سند يافتني نيست اين کپي برابر با اصل که توسط سردفتر و قاضي ماذون بر اعمال و اطلاق کپي سندي را ارائه دهند که از لحاظ معني و شکلي هيچ تفاوتي با اصل نداشته باشد و هر دو افاقه بر حق رذاغ دارا شوند آري اينکه بگوييم چون اصل سند يافت نشد ديگر کار تمام است و هيچ صراطي و هيچ رفتار و عملي ديگر قادر بر رفع نياز و مشکل ما نخواهد شد اگر اصل يافتني نبا
نباشدکار تمام است ديگر بايد صورت مسئله را خط زد و دنبال چاره اي غير اين سند بود ولي بايد بگويم هيچ کس نمي تواند به جاي صاحب قانون و حقيقت ممکن ادعايي مخالف با واقعيت نمايد چرا که قانون گذار براي رفع اين مشکل راه حلي معرفي کرذه و ان هم تصديق توسط ماذون و اشنا به رفع اين مشکل نبود اصل تا هيچگاه کسي نتواند برخلاف واقعيت و حقيقت مثل شما بگويد فتوکپي برابر با اصل نيست
پس اميدوارم فهميده باشيد که اساسا صورت مسئله را به غلط عنوان کرده ايد و بر خلاف حقيقت جاري و ممکن که با عنايت به مامور اشنا و ماذون قابل حل است و با اصل مي تواند ذره اي از باب ماهوي و شکلي(تنها اينگونه اگر بخواهيد بگوييد که در عالم واقع هيچوقت کپي نمي تواند جاي اصل را بگيرد و به قولي بخواهيد به نوعي صورت مسئله را بکلي حذف نماييد اينگونه تعبير مي شود ولي
در معنا بايد ديد شما قصد پاک کردن صورت مسئله را کرده ايد يا اينکه به دنبال رفع مشکل اگر قصد شما پاک کردن صورت مسئله است که شعرش را در بالا براي شما خواندم ولي رسوما ما بايد ابتدا به دنبال رفع مشکل باشيم تا حذف صورت مسئله و قانون گذار که جمع نخبگان کشورند راه اين مشکل را با رجوع کردن به نزد ماذورين اين امر که بگويند کپي مدکور همان را بيان و ابراز مي دارد که اصل سند مذکور خواهان بيان ان هست بگونه
انچنان که حتي لغات و خطوط و معاني همه افاضه کننده اين حقيقت است که رسيدن به مقصد با عنايت به کپي برابر اصل ممکن و حاريست چون قانونگذار اينطور خواسته که کپي برابر اصل راجع به اين سند که توسط نخبگان اين طريق معرفي شده اند برابريشش را با اصل اعلام و تاييد مي کنند و بعد آن خواهيم ديد اکثريت غريب به اتفاق اهالي و افراد خواهان حل مشکلي که خواهان رفع آن هستند با استعانت به تدبير قانونگذار
صرفا با مراجعه به فردي که قانونگذار شرايط لازم براي چين عملي را(برابري کپي با اصل)به ايشان تفيض نموده مراجعه و با خيال و خاطري اسوده به اين يقين که قانونگذار ترتيباتش را عنوان کرده مراجعه وبعد با استعانت جستن به اين افراد مشکل پيشرو را کنار و به مقصود و عملي که در اصل سند به آن تاکيد شده است با استعانت جستن به نخبه ماذون به آن برسند که به شرط اينکه در کپي همان دستور براي رسيد به مقصود
طرح شده باشد که عينا و حقا و اعلاما توسط نخبه برتشخيص اصل با کپي اذعان به برابري آن دو باهم نمايد و اين قضيه در صورتي کارگشا است که شخص از ابتدا دنبال حل صورت قضيه باشد نه دنبال ايراد تراشي و زيثر سوال بردن مقصودي که قصد بر شونه خالي کردن به آن رذا نموده است چرا اين شخص اگر مسئله رفعبرابري کپي برابر اصل را به شروطهم حل نماييم دنبال
ايرادي ديگر است به طور مثال به زير سوال بردن قانون و مامور به ايفاي قانون مي گردد و با زير سوال بردنش به ايراد تراشي دست ميزند و بايد گفت اين شخص براي رفع حاجت نيامده امده است جرياني که به نظرش چه از پي حسادت چه از پي کم سوادي چه از پي دشمني و يا هر کوفت بي درموني که شده بگويد کپي برابر با اصل نيست حتي اگر قانون گذار بگويد اگر کپي يا شرايط فوق با آنکه همان اصل نيست ولي درحکم آن است و قاعده کلي رسي
به شرط آنکه مامور معضون مفاهيم و منظورات درج شده را عينا با اصل سند تشخيص داده و بر ان مهر تاييد گمارد اينجا مي بينيم براي برابر بودن اصل باکپي حتي نياز به صاحب سند بر اي تشخيص برابري اصل سندش با کپي آن نمي باشد و مي شود کساني که به علم تشخيص آشنا هستند رجوع و با اطميناني که قانونگذار در مراجعه به اين افراد بار نموده استفاده و همان بهره برداري که مي شد از اصل سند کشيد از گپي آن نائل شده و صورت قضي
قضيه را با موفقيت و خير و خوشي به پايان رسانددر تاييد اين مسوله امام صادق عليهم السلام درحديثي که در کتاب ملاحسن فيض کاشاني آمده فرموده اند کل ما ميز تموه باواهامکم في ادق معانيه مخلوق ذمصنوع مثلکم مردود اليکم
هرانچه با قواي واهمه خود در دقيق ترين و ظريف ترين معنايش تميز مي دهيد (و تصور مي کنيد)مخلوق و مصنوعي مانند شماست که به سوي شما بر مي گردد
ولذا آنچه در مجموع گفتارم قصد بيان داشتم حاکي از لزوم معرفت و شناخت امام (ولي مطلق جهان اسلام وآزاديخواهان و مسنضعفين و مستعمر ستيزان وملتهاي استعمار ستيزي که با تحقيق و تفحص به علم و شجره و تسلط و شناختي که به حضرت اقا سيد علي حسيني خامنه اي هستيم به فدايش داغرند و به اشان قصد تقليد و از نوع ولايت
شناخت اين مسئله که در جهان حي کسي را جز وجود مقدس ايشان نيست (مطلق)که لياقت و جايگاه اثباتي و شناختي و شجره اي و هدايتي و رهنمايي به فيوضات الهي و هدايت ولايتمدارانه در غيبت حجت معصوم الهي که خداوندفرموده اند هيچ وقت جهان خويش را بي حجت به حال خويش رها نخواهم کرد
لذا مي بينيم به تاسي به ولايت ايشان ابتدا علم به مطلق بودن ايشان در لياقت بدين معنا که در زمان غيبت امام زمان حضرت مهدي عج که به قول شما اصل سنديت حجت الهي و ولايت معصوم بر خلقت است کپي ايشان در عصر و زمان کنوني براي هدايت و اقتدا براي رهايي از ظلم و ستم و رسيدن به مقام انسانيت حضرت آقا سيد علي (هستيم به فدايش )مي بتشند
و در غيبت حضرت که فيوضات ايشان به سوي ما مستقيم از وجود حي ايشان به دليل عدم حضور وجودي ايشان چون ديگر امامان معصوم ما در ميان مريدان حضرتش باشند و ملت مسلمان و ازاديخواه از وجود حجت حاظر و حي خود بهره مند شوند نيستند و لذا در اينجا نيز نزديکترين فرد به اصل ولايت معصوم نيست جز ولي حي و مطلق از اين حيث که کسي در اين عصر به اندازه و توان ايشان ادراکات و مفاهيم و قدرت
سارباني و هدايت و ماذون به دادن حکم جهاد و احکام اسلامي را نداشته و ايشان نيز به حکم ايه مبارک که اعلام مي دارد خداوند متعال زمين هيچگاه بي حجت نخواهد ماند و من فکر مي کنم اگر حجتي حاظر بر روي زمين نباشد اگر حکومتي اسلامي که در راس ان روحاني از فرزندان پيامبر ص که فيوضات و خصايص و ارکان لازم براي هدايت و آشنايي ملت ها با فرامين الهي
بر عهده نمي گرفت همواره شاهان مي امدند و هيچ حجت ديگري را اجازه نمي دادند که به شکل علني مسئوليت هدايت را برعهده بگيرد و حجت روشن الهي گردد که با عنايت به غيبت حضرت که بايد شرايط ظهورش اماده تا چهره مبارک و معصومشان فياض ايشان به ما باشد در اينجا امامي (امام به معني حجت و راهنما)که در راس حکومتي اسلامي که به ولايت مطلقه معصومين و مطلقه نايبان لايق و حاذق و عالم و عابد وو در عصري که هستند تنها و ب
بي مانند در تمام ادوار دوران ولايتشان که به حکم نخبگان و اعلان نخبگان و سرسپردگان (به کپي که مي تواند برابر اصل شودبه شرطي که جمعي از نخبگان و شايستگان و افکار جمعي جهان به اين توانايي ايشان اشنا و به آن عمل و ايمان داشته باشند که حضرت در زمان غيبت حجت معصوم اختيارات هدايت و اجراي فرامين الهي را بيش از هر فرد ديگري لياقت به اجرا و تصميم گيري دارند
اصلا فلسفه ولايت فقيه مطلق از همين جا ناشي مي شود که اگر شرايط ولايت از اص ولايت در وجود فردي که درراس حکومت اسلامي و به عنوان امام داراي شرايط هدايت و اجراي فرامين الهي که به حکم نخبگان شرع و دنيا لياقت نايبي حضرت وليعصر را دارد بر عهده بگيرد که سخن و دستور ايشان ختم ادعوي باشد
لذا اگر امام عصر عج داراي نئابان و نايبان متعددي بودن و هر يک به سليقه و درک شخصي خويش راي به فعل و عملي را خواهان شوند و با هم اتفاق راي نداشته باشند ميان مسلمين و ازاديخواهان تشکيک مساعي غالب مي شود و بحث کپي برابر اصل با مشکل مواجه مي شود لذا عقل سليم اينگونه تبيين و اعلام مي دارد که نايب امام زمان بايد توسط
عالم ترين و شجاع ترين و ديگر شرايطي که براي ولايت مطلقه فقيه ايقاد گشته تعيين و تشکيک مساعي جمعي و نخبگان شده باشد و افکار جمعي هم تک بودن در داشتن شرايط ولايت به غير از معصوميت داراي شرايط رهبري و ولايت باشدچراکه در زمان غيبت اصل سند اگر بخواهيم به مقصود برسيم به فکر چاره بود و نزديکترين فعل و تفکر براي رسيدن به حقيقت اين است
ما از اصحاب نخبه آنان که باشرايط لازم براي نايبي ولايت ان هم به شکل مطلق اشنايي دارند اعتبار اين سند و برابريش با اصل را با اين تفاوت که اصل آن ديگر نياز به تاييد قاضي و مردم خواهان حجت ندارد ولي کسي که نايب امام عصر و فرهيخته ترين فرد براي اين منصب تشخيص داده مي شود اري نياز به تاييد و تشخيص دارد که مجلس نخبگان شوراي اسلامي و افکار جمعي و تبعيت از دستورات وي همه مويد اين است که ايشان در بحث
ولايت مطلق و بي مانند هستند و توانايي حکومت و هدايت جامعه اسلامي در نبود ولي معصوم اصل سند که بي نياز از امتحان و تعيين اسن بايد به ولي ماذون و همان کپي که ما گفتيم به شرطها مي شود برابر اصل شود و به قوت خود باقي ماند تا سايرين به ولايتش تاسي جويند فعل و عملي که در بهار عربي و افکار و اعمال و باور هاي ملي و جهاني راجع به ولايت حضرت آقا هستيم به فدايش داشته و ايشان را به ولايت مطلق(بي مانند در
عصر حي نموده و همه ظواهر و باطن قضيه براين اصل که آقا ولي و حجت حي و مطلق خداي تعالي در عصر حي براي رهنمايي و سارباني و آماده کردن اذهان و جايگاه ظهور حضرت قائم عج به عنوان ولي غايب که نايب خاص هم شکلا وجود ندارد تا فرامين و دستورات دين و حکم احکام را به ايشان گفته و يعني لوله متصل به منبع اصلي و جود ندارد لذا
در اينجاست که نياز به ولي فقيه مطلقي که حرف اول و آخر را تبييت کند و زمانه اين را ثابت کند افعال ايشان بيش از هر شخص ديگري شباهت و برابري دارد با افعال و نيازها و رفع حوائج انها در عصري که دسترسي به اصل ممکن نيست ولي نبود اصل چارش پاک کردن صورت مسئله نيست لااقل در عصري که حکومتي اسلامي با محوريت ولي مطلق که در حکم نايب حضرت ولي عصر عج در حال حکومت و تصميم گيري و دادن احکام اسلامي که
همگي به تواناييها و پردازش ها و تصميم گيريهاي حضرت آقا هستيم به فدايش نگرش مي کنيم بيان اين حقيقت است که کپي برابر اصل است به شرطي که نخبگان متصدي چنين امري(نخبگان رهبري ونخبگان سياسي و نخبگان جهاني به اتفاق مطلق بودن حضرت آقا را در زمان غيبت معصوم تاييد و به نوعي به تاسي و ولايت او درامده اند تا به شما بگويند کپي برابر اصل مي شود
و در اخر دفاعياتم راجع به کپي برابر اصل مي تواند شود به اين دعا که در اصول کافي به ان اشاره شده و ما در قنوت به ان تاسي مي جوييم براي سخن با عبوديت را خوانده تا توانسته باشم انشا الله شما را متقاعد کنم که کپي برابر اصل ممکنالوجود است و محال نيست
بارالها خودت را به من بشناسان زيرا اگر خودت را به من نشناساني نبي تو را نخواهم شناخت خدايا رسول خويش را به من بشناسان چون اگر رسول خود را به من نشناساني حجت تو را نخواهم شناخت خدايا حجت خويش را به من بشناسان از دين خود خارج نخواهم شد)حال اگر منظور حجت ئر اينجا امام عصر عج باشد نه کبي ديگر که بتواند در عالم حي و حاظر فيوضات دعاي فوق را برساند چگونه مي توانم به حکم وجودي که غايب است و بر ما روشن و پ
پاسخ گوي سوالات و مجهولات ديني ما باشد چگونه بر نيازهاي ما افاقه مي کند شمايي که ولايت فقيه را اطلاق و مطلقه بودنش راکه نشان از اعلم ترين فرد براي نيابت حضرت امام عصر عح را بدون دليل رد مي کنيد و مي گوييد امکان ندارد ايشان در جهان حي يکي باشند براي تصميم گيري براي هدايت و اشنايي ما براي
شناخت بهتر خدا و دستوراتي که براي اشاعه فرهنگ ولايتمداري به ولي مطلق تصميم و برداشت ديني ان با تمسک به قران و عترت و حجتهاي معصوم الهي يعني همان فرد نخبه اي که مي تواند به خوبي از اين محدتات بهره برداري علمي و ديني کند و شرايط را براي ادامه اداره حکومت اسلامي بر محوريت ولايت مطلقه فقيه آماده کند واقعا شورا هم نياز به يک نخبه دارد که در نهايت از روي تصميمات جمع برداشتي واحد و کارساز تبيين نمايد اگر
عندالاقتضي شرط ولايتمداري ايشان مفروض به راي گيري نيست براي اداي حکم و تفسير ديني و هدايت جهان اسلام ولي روييه اي صحيح و پيش بيني شده براي ايشان است که به ولايت مطلق بودن ايشان خللي وارد نمي کند
آنچه در مجموع سخنان بدان اشاره نمودم حاکي از لزوم معرفت و شناخت امام معضوم و ماذور است البته همانطور که گفتم عرفان شناخت امام است نه دانستن مشخصات شناسنامه اي شخص ايشان عرفان حرکت از جهل به سوي يقين است يعني حرکت به سوي باورهاي ثابت و استوار خداوند نخبگان و زبدگاني را بر اساس قواعد عقلي در افرينش قرار داده است کساني که بيشترين جذب رحمت خداوند را
در عالم وجود و حي دارند و نشان دهنده حدف الهي در هستي اند خداوند بزرگترين ايت و کلمه خود را در هستي و ميان بندگان با نام امام به معناي شاهراه ي سعادت و الگوي وصول به کمال قرار داده و انسان ها را به تبعيت از اين مقام فراخوانده است
امامان شيعه به جايي رسيده اند که تمام وجودشان محو جلال و جلال الهي است و بندگان خالص و فقيران درگاه احديت اند ايشان حيثيتي جز توحيد الهي براي خود قائل نيستند و اينه تمام نماي صفات خداوند در بهنه هستي اند
فعلا تا همين جا افاقه مي کنم چون ساعت 4 صبح نماز نخوندم و ازساعت 12 تا5/5 صبح است که نخوابيدم و با اجازه چون ساعت 8 صبح بايد برم سر کار دو ساعت از مسئوليت جهادي خود طلب استراحت و در اولين رحمت الهي براي ادامه جهاد نرم باز خواهم گشت حيدر حيدريم حيدريه حيدر است لا فتي الي علي لا سيف الا ذوالفقار حارصان حريم امام مصلح سيد علي هستيم به فدايش)و فرزند حيدرش آيت الله العظمي مجتبي حسيني و ديگر اولاد حيدري
جناب *« كيوان گيتي نژاد و »* ممنون از توجهتان
جناب *«محمداميدواري ابرقويي»* منظور علم اخلاق است
در قانون جمهوري اسلامي و ولايت مجورآن ما يک قانون نداريم که شما بزرگوار به حالت جمع بستيد و همه را در مقابل حدود و اختيار مقام عظماي ولايت و امامت امام مصلح و ولي مطلق جهان حي و حاظر سيد علي حسيني خامنه تاي هستيم به فدايش قرار داده ايد
به شکلي که قوانين از باب حيطه کاري به قوانيتني چون قانون اساسي قانون مدني قانون جزا قانون کار قانون مدني تامين اجتماهي قانون تعزيرات ووو هستيم که در راس انها قانون اساسي است پس بهتر بود سوال مي کرديد قانون اساسي حاکم است در جمهوري اسلامي ايزان و قدرت اجرايي قانون اساسي بالاتر است يا حکم ولايت فقيه جمهوري اسلامي و ولايت محور ايران و جهان اقتدا کرده به ايشان حرف اول را مي زند؟
اينجوري قشنگ بود و دئر ادامه بايد بگم اگر شما خواهان اين جوا ب باشيد بي انکه سو نيت و قصدي ماوراي نيت جهل داشته باشيد که اميدوارم درذ هر دو حالت با رجوع به کتب حيطه وظايف ولايت فقيه در ايران اسلامي و ولايت محور ايران و نقش قانون اساسي و قدرت اجرايي و تقدم و تاخر اين دو موضوع که کتابهاي فراوان و عقايد و پاسخ هاي جامعي در پي اش است که اگر نيت درک و فهم اين تعارض ذهني شما گشته با ذره اي توجه و خر
خرج مبلغ ناچيزي اگر خود را به خواب خرگوشضي نزده باشيد که هرگز بيداري شما اميد نيست و واقعا در پي کنکاش بوده باشيد که من سفارش کردم چون اين علام دريايي از معني و اتصول مطلق است بارجوع به کتابهاي جامع و داراي پاسخ براي شما رجوع نماييد
و در آخر بايد بگويم در کشور ما قانون اساسي قانون متقين و به راي گيري جامع و بالاترين رتبه راي مردمي نائل گرديده که حتي موضوع ولايت فقيه در اين قانون ذکر شده است که نشان به قبول و تاييد متون قانون اساسي در اين مقطع مي باشد و بايد دانست قانون هر کشور حرف اساسي و تعيين کننده اي دارد و ولايت هم چنانچه قصدي در فرض مثال اعتبار دماده اي از قانون باشد در حيطه معنا نمودن و ارشادي است چرا که تغيير قانون اس
قانون اساسي داراي مراتبي است که تا شرايط اساسي براي تغيير ان حاصل نشود قابل تغيير نيست و اين نه به معنايي برتري و ضعف قانون يا ولايت فقيه امام مصلح و مطلق سيد و شريف حاج علي حسيني ئخامنه اي هستيم به فدايش نمي باشد نمي باشد زينکه موجب اقتدار و حفظ پايگاه قانون اساسي مي باشد فقط در همين حد به شما عرض مي دارد اگر به فرض رخداد چنين فرضي که رهبرسي به ماده اي از قانون اعتراض داده باشد
اين عمل داراي تصميم و تفسير نه مزيد و نه موسع و مضيق قانون نمي باشد و ايشان نظرشان نظر مشورتي مي باشد که از سوي ملت با توجه به قداست و احکام مثبته جاري نسبت به پست و درجه ولايت فقيه حي و حاذق و عادل و مطلق يک جرغه اي استن که موضوع مربوط و يا کاستي هاي مدنظر را در قانون اساسي مهمترين قانون کشوري که ما حتي سوال شما را در فرض محال آورديم که نشان دهنده
قداست مرتبت ولايت فقيه امام مصلح و مطلق نايب ولي عصر عج سيد و شريف حاجئ علي حسيني خامنه اي هستيم به فدايش مي باشد و همچنين قانون اساسي اين مرز و بوم که حفظ اقتدار و جايگاه اين دو اصل اساسي يعني ولايت فقيه و قانون اساسي و حفظ حريم و جايگاه اين دو که برخي قصد ايجاد شبهه و کم اعتبار کردن هر قسم از اين موضوع مهم و اساسي کشور ولايت محور
ما که قانون اساسي خود به معنايي قانوني که در
و جايگاعهي که در کشور ما دارد خود به عنوان يک اهرم اساسي از مسئله ولايت فقيه دفاع و قداست مي بخشد که هر دوي اين دو چون قانون اساسي که تئسط انسانهايي پاک نه معصوم نخبه گاني کارآشنا ترسيم و نوشته شده و هم ولايت فقيه و عزيز و پاک ما خواستار اين هستند که بگويند من معصوم هستند و لذا در اين حدود قانون اساسي و ولات
اميدوارم جهل شما با استفاده از منابع انگاشت شده نوشتاري جستجوي علمي و اعتقادي و ديني و علوم معرفتي و دنيوي حل شده باشد و جهل شما را رافع شود
امامت و ولايت
رتبه 93
3 برگزیده
1513 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top