پيام
+
*برخي عناوين
«رساله نکاحيه»
حضرت علامه طهراني رحمة الله عليه*
-تفسير آيه:وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ
-لحاظ ننمودن آراءِ مخالفين...
-يورش سهمگين استکبار جهاني بعد از ارتحال رهبرکبيرفقيدانقلاب
-عدم رجوع به اعلام شيعه و مراجع زمان...
-نظر حضرت آية الله خامنه اي درامرکاهش جمعيت
*-تأکيد و ترغيب اسلام بر کثرت اولادو...*
-رد فلسفه مالتوس و مالتوس گرايان
*-ضديت فلسفه اسلام و روح ايمان با کاهش جمعيت*
.

امامت و ولايت
93/4/18
امامت و ولايت
...
امامت و ولايت
...
امامت و ولايت
...
امامت و ولايت
سلام عليکم جناب «* گشت ارشاد *» ممنون از حضورتان / براي پي بردن به نظريه مالتوس و مالتوس گرايان بايد رساله نکاحيه و کتب مربوطه را مطالعه فرماييد ولي حقير اينجا قسمتي از کتاب رساله نکاحيه را عرض مينمايم : «تُوماس رابِرْت مالْتوس، اقتصاد دان انگليسى در سال 1766 ميلادى به دنيا آمد، و در سال 1834 فوت كرد. «رساله اى درباره اصول جمعيّت» در سال 1798 نوشت و در آن افزايش جمعيّت را به عنوان خطرى براى بقاى
امامت و ولايت
جهان عرضه مىكند و محدوديّت إرادى زاد و ولد را توصيه مىنمايد.
«توماس مالتوس كه در قرن هجدهم در شركت هند شرقى انگليس اشتغال به كار داشت، چنين مىگويد: «تمامى كودكان كه به دنيا مىآيند، تعدادى بيش از آنچه براى حفظ جمعيّت در يك سطح مطلوب لازم است، ضرورتاً بايد از بين بروند؛ مگر آنكه با مرگ افراد بزرگسال براى آنها جا باز شود ...بنابراين ... ما بايد بجاى آنكه احمقانه و بى نتيجه سعى كنيم جلوى
امامت و ولايت
عمليّات طبيعت را در ايجاد اين مرگ و مير بگيريم، بجاى آنكه رعايت نظافت و پاكيزگى را به فقرا توصيه كنيم، بايد آنها را به عاداتى عكس آن تشويق كنيم. در شهرهايمان بايد خيابانها را باريكتر كنيم. جمعيّتهاى بيشترى را در خانه هاقرار دهيم و بگذاريم طاعون برگردد ...امّا فراتر از همه اينها، ما بايد درمانهاى معيّنى را براى علاج بيماريهاى كشنده رو كنيم؛ و جلوى فعّاليّت اين افراد خيّر، كه سخت در اشتباه هستند
امامت و ولايت
و گمان ميكنند كه با ايجاد طرحهائى براى ريشه كن كردن برخى از بيماريها به بشريّت خدمت مىكنند را بگيريم.»
مالتوس ميدانست- همانطور كه امروز طرفداران او مىدانند- كه: تأمين رفاه براى تمامى ساكنين كره زمين به سادگى ميسّر است؛ فناوريهائى براى از بين بردن آلودگى، سير كردن گرسنگان، معالجه بيماران و تأمين آينده مثبتى براى تمامى بشريّت چه در حال حاضر و چه در آينده موجود است؛
امامت و ولايت
امّا آنها بمنظور تحقّق بخشيدن به هدف خود در مورد كاهش جمعيّت نسبت به ممانعت از گسترش اين فناورىها متعهّدند.»
ژان- ايو- كارفانتان و شارل كندامين ميگويند:
«... مالتوس در نخستين چاپ كتاب خود كه بدون ذكر نام نويسنده انتشار يافت مينويسد:
امامت و ولايت
«انسانى كه قدم در جهانى ميگذارد كه قبلًا به تملّك ديگران درآمده است، اگر برايش ممكن نباشد كه از والدين خود معاشى را كه براستى ميتواند از آنها بخواهد دريافت كند، و اگر جامعه هيچگونه نيازى به كار او نداشته باشد، هيچگونه حقّى براى درخواست لقمه نانى ندارد؛ و در حقيقت، آدمى زيادى است. در ضيافت بزرگ طبيعت، جائى خالى براى او وجود ندارد. طبيعت به او امر ميكند كه دور شود؛ و اگر او به ترحّم يكى از ميهمانان
امامت و ولايت
پناه نياورد طبيعت خود بزودى فرمانش را به مرحله اجرا در مىآورد.
اگر ميهمانان جمعتر بنشينند تا جائى براى او باز كنند، ميهمانان ناخوانده ديگرى بىدرنگ فرا ميرسند و خواستار احسانى مشابه مىشوند. اين خبر كه خوردنى براى همه افرادى كه از راه ميرسند وجود دارد، موجب ميشود كه سالن پر از متقاضيان گردد.
امامت و ولايت
نظم و هماهنگى ضيافت بهم ميخورد. وفورى كه قبل از آن وجود داشت جاى خود را به قحطى ميدهد. شور و شعف ميهمانان را چشم انداز فقر و كمبود كه در كلّيّه قسمتهاى سالن بيداد مىكند، و فريادهاى به ستوه آورنده، از ميان مىبرد؛ فريادهاى كسانى كه بحقّ عدم دسترسى به غذائى كه وعده آن را بخود داده بودند به خشم آورده است.»
امامت و ولايت
به آنها بارها گفته شده است كه به اين ترتيب مستقيماً راه قحطى را پيش گرفتهاند. خبرِ اين را كه غذا به قدر كافى براى همه وجود ندارد، ما بر سر هر گذرى جار كشيدهايم! افسوس اين مسأله مانع آن نشده است كه آنها بىفكر و بىملاحظه به ازدياد تعداد ميهمانان بپردازند....
امامت و ولايت
از هر پنج نفر فرانسوى يك نفر عقيده دارد كه افزايش جمعيّت جهان سوّم يكى از اساسى ترين تهديدهائى را تشكيل ميدهد كه بر كشور ما سنگينى مىكند. اين تهديد بلافاصله بعد از تهديد كمونيسم ولى قبل از تهديد روسها، عربها يا چينىها قرار دارد.
به اين ترتيب، ازدياد شكمهاى گرسنه، نخستين علّت گرسنگى آنها و عدم امنيّت ماست. آن تصوير از جهان سوّم كه طرز فكر همگانى ما را شكل مىبخشد، و بسيارى از كتابهاى درسى و
امامت و ولايت
روزنامه هاى ما را جهت مىبخشد اينچنين است.
براى آنهائى كه از نظر سياسى معرّف جهان سوّم هستند اين نوع توجيهها اگر نگوئيم نادرست، لا اقلّ غير كافى است. آنها همراه با نماينده الجزائر در كنفرانس بخارست (1974) آن طرف ديگر سكّه را آشكار مىكنند؛ يعنى آن طرفى كه ما دوست نداريم به آن نگاه كنيم: «تنها تغيير روابط اقتصادى بين المللى اتّخاذ استراتژى توسعه و هماهنگى بيشتر ميان اقتصاد و عوامل جمعيّتى را
امامت و ولايت
امكان پذير مىسازد.
كشورهاى غنىّ كه محدوديّت زاد و ولد را در جهان سوّم تشويق مىكنند، از سوى ديگر سياستهائى را در تجارت خارجى به كار مىبندند كه نتيجه آنها به تعويق انداختن توسعه اقتصادى كشورهاى فقير، و بنابراين به عقب راندن امكانات واقعى كُند كردن رشد جمعيّتى است.»
امامت و ولايت
از اين واقعيّت تا ادّعاى دور بودن امكان مهار رشد جمعيّت؛ از اين واقعيّت تا تأييد اينكه اگر آنها خيلى بچّه بدنيا مىآورند، به دليل اينست كه فقيرند؛ از اين واقعيّت تا اين نتيجه گيرى كه بهترين داروها، توسعه اقتصادى و اجتماعى است، فقط يك قدم فاصله وجود دارد. آيا اين قدم را بايد برداريم يا خير؟»
قبل از انقلاب اسلامى ايران، جميع باحثين و دانشمندان اسلامى اين سرزمين در رابطه با مشكله اقتصادى جوامع بشرى
امامت و ولايت
صريحاً و مستدل اعلام مىنمودند كه مشكل اساسى، در توزيع غلط ثروت مىباشد نه در احتكار طبيعى و جغرافيائى زمين. و از همين رو نظريّه مالتوس گرايان دائر بر ضرورت مبارزه با افزايش جمعيّت را ردّ مينمودند.
نظريّه مالتوس توسّط سيستم سرمايه دارى تقريباً مىتوان گفت پذيرفته شده بود. عليهذا نظريّه أعلام از اين متكلّمين و بحّاثين در خصوص كشور ايران در اين نقطه با سرمايه دارى در تضادّ بود. و آنچه كه از ملاحظه
امامت و ولايت
وضعيّت حاضر بدست مىآيد؛ اين است كه مشكله افزايش جمعيّت در طول اتّخاذ سياستهاى غلط اقتصادى و كشاورزى و توزيع ثروت بوجود آمده است؛ نه اينكه افزايش جمعيّت باعث شكست سياستهاى مزبور بوده است. » / تمام شد نقل قسمتي از کتاب شريف رساله نکاحيه با تشکر از شما
امامت و ولايت
...